من و زندگی

روزهایی است از عمر که ثبتش تجربه است

من و زندگی

روزهایی است از عمر که ثبتش تجربه است

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

دهه اول شهریور

يكشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۳:۳۰ ب.ظ

با عرض سلام

10 روز از شهریور ماه گذشت. آنقدر زود می گذرد که به گرد زمان نمی رسیم.

اتفاقات چندی در این مدت گذشت که ذکر می کنم.

در اوایل دهه بابا و خانواده به یزد رفتند و چندروزی خونه داداش علی بودند و از آنجا به همراه علی به اصفهان رفتند.

دوم شهریور سالروز ازدواجمان بود و من نیز به تهران رفتم برای ماموریت و شرکت در جلسه آموزشی و تا چهارم آنجا بودم.

پنجشنبه گذشته هم عید غدیر بود و ما خونه پدرخانم بودیم . باجناق هم از بشرویه آمده بودند.

همان روز مراسم شیرینی خوران پسر دایی خانم بود که رفتیم.

روز جمعه هم خونه علی برادر خانم دعوت بودیم.

اما بعد. از طاها بگم که عزیز دلمه.

چند روزی است که لثه هاشو می خارونه. کم کم داره ریشه های دندوناش محکم میشه .

من و مادرش خیلی باهاش حرف میزینیم طاها هم با زبان بی زبانی هاها میکنه و گاها با فشاری که به زبان و حنجرش میده صداهایی بیشتر شبیه گ  ل ی میده.

ماهم دلمون خوشه . وقتی می خاد سریع اینا رو بگه یه چیزی شبیه گیگیلی در میاد. منم سوء استفاده می کنم. بهش میگم خالت چیه ؟ میگه گیگیلی . آی کیف میده . من میخندم و اونم می خنده. اینجوری کلی از وقتمونو به تفریح و شادی می گذرونیم.

از تهران یه عروسک شکل آدم خریدم زیاد باهاش بازی نمیکنه . بهش میدم پرت میکنه اون طرف. با عروسک موش موشی بیشتر حال میکنه.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۱۱
ابراهیم لطفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی