با سلام
دیشب شب بیست و سوم ماه رمضان ، آخرین شب قدر امسال بود.
تصمیم داشتیم به مسجد برویم . طاها ساعت های 9 خوابید و بعد نیم ساعت بیدارشد . شروع به بازی کرد ساعتهای 10 بود که دعای جوشن کبیر از تلویزیون پخش می شد. طاها با شنیدن دعا به سمت میز تلویزیون رفت و همانجا با تلویزیون حرف می زد و بازی می کرد . من و خانم هم عقب تر نشسته بودیم و به دعا گوش میدادیم. طاها که مدام وسیله ای را روی میز می گذاشت و بعد می انداخت و دوباره می نشست و برمی داشت و پا میشد و میگذاشت روی میز، یهو حین بلند شدن افتاد و با ضربه خورد به لبه میز و شروع به گریه کرد. پسرم چنان اشک می ریخت که مادرش هم اشک تو چشماش جمع شده بود. طاها در بغل مادر بود و من دنبال محل اصابت روی صورت طاها. بعد یک دقیقه محل اصابت با زخم شدن خود را نشان داد. کمی بالاتر از گوشه چشم و ابرو .
پسرم تا مدتی در بغل و سر بر دوش مادرش گریه کرد . خدا را شکر که بدتر از این نشده بود.
بنام یاور برحق
السلام علیک یا امیرالمومنین یا علی ابن ابیطالب(ع)
امروز 21 ماه رمضان ، شهادت حضرت علی (ع) است.
با توجه به بازدیدهای چند روز قبل مدیرعامل کارفرمای پروژه و عدم رضایت وی از پیشرفت پروژه امروز را کاری اعلام کردند. و هم اکنون که ساعت 12 ظهر می باشد مشغول به تایپ مطلب می باشم.
چند رفتار از طاها که در مطالب قبل به آنها اشاره نکرده ام را اینک جداگانه ثبت می کنم.
یکی از رفتارهای طاها که در زمانهای خاص بروز می کند ، شنیدن صدای اذان ، قرآن و نماز خواندن است.
طاها در چند ماه اخیر یاد گرفته که بعضی اصوات متفاوت تر از صحبتها و صداهای دائمی و روزمره است.
طی ماههای گذشته یاد گرفته نماز خواندن و حرکات نماز ، با سایر رفتارها و حرکات فرق دارد.
هنگام تلاوت قرآن و شنیدن صدای اذان و دعا سرش را به چپ و راست حرکت میدهد و به قول خودمان به به می کند.
هنگام اذان به مهر لب طاقچه شاره می کند.
تا چند روز پیش مهر نماز را می خورد اما حالا بیشتر سر و صورتش را روی مهر می گذارد
مهر را روی زمین گذاشته و خم و گاهی دراز میکشد و سر و گاهی لبهایش رار روی آن می گذارد. در عالم خودش سجده می کند.
هنگام تعویض شبکه ای تلویزیون وقتی صدای قرائت قرآن می شنود اندکی مکث می کند و یه سری تکان می دهد و گوش می کند.
یک نرم افزار قرآنی هم در گوشی دارم که برای طاها نصب کرده ام . گوشی را که می بیند میگه برام بزار (با همان زبان خودش)
سه چهار روزی است که طاها اگه دستش را بگیری چند قدمی راه می رود. به راحتی مدتی روی پای خود بدون کمک اشیا ثابت می ایستد و بازی می کند.
پرت کردن وسایل را یاد گرفته ولی هنوز به درستی و دقیق این کار را انجام نمیدهد. گاهی توپ را پشت سرش می اندازد و گاهی رو به جلو.
با وسایل آشپزخانه به خوبی بازی می کند.
نام وسایلی که تا به حال دیده و لمس کرده را به خوبی می داند و اشیا را ازهم تشخیص می دهد.
اگر در اطرافش وسایل ریخته باشد ، نام هر کدام را که بگی به دستت می دهد.
رنگ ها را نمی شناسد. شاید هم هنوز زود است تا شناختن.
اندازه ها را هم هنوز نمی شناسد.
بازی قایم باشکش پیشزفت ویژه ای کرده. قبلا اسباب بازیهایش را پشت سرش قایم می کرد و بعد خودش می چرخید و پیدا می کرد ، اما حال زیر تشکش و بالش و پشت پشتی و زیر فرش قایم می کند.
خیلی بامزه و دوست داشتنی هتسی طاهایی