تکان
دوشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۶، ۰۸:۱۵ ق.ظ
چند روزی است که می خواهم بنویسم اما یا نت نداشتیم یا امروز و فردا می کردم
آنقدر فردا فردا کردم که شد حدود یک ماه
یک ماهی می شود که طاهای عزیزم ابراز وجود می کند و هرازچند گاهی تکانی میخورد و مادرش را خندان میکند.
شاید که نه حتما این تنها لگدی است از سوی فرزند که دل مادر و پدرش شاد می شود. لگدی که اگر مدتی مدید وقفه بیفتد هراسان کننده خواهد بود.
اولین احساس تکان آنقدر برای مادرش شیرین و هیجان انگیز بود که فورا با من تماس گرفت و از سر شوق و هیجان مرا آگاه کرد و چه بسا خوشحال و خندان .
چه حس شیرینی است درک این لحظات و تا کنون هنوز هم با هر تکان و جنب و جوش لبخندی بر لبانمان می نشاند.
....
گفتنی است که سیسمونی نوزاد هم خریداری و در اتاقش چیده شده است.
اتاق کودک هم چشم انتظار طاهاست.
...
تو را من چشم در راهم ...
۹۶/۱۱/۲۳